جدول جو
جدول جو

معنی او مر - جستجوی لغت در جدول جو

او مر
امر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اوامر
تصویر اوامر
امرها، فرمان ها، حکم ها، کارها، جمع واژۀ امر
فرهنگ فارسی عمید
(اَ مِ)
جمع واژۀ امر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). حکم ها و فرمان ها. (آنندراج). مقابل نواهی.
لغت نامه دهخدا
تصویری از اوامر
تصویر اوامر
جمع امر، حکم ها و فرمانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اومر
تصویر اومر
فرانسوی آب ایستاده
فرهنگ لغت هوشیار
مرضی است ساری و بسیار خطرناک و مهلک. سرایت این بیماری بسیار سریع است و با کمال سهولت بواسطه حیوان و انسان و آلات و ادوات منتشر میشود و همچنین دامهای سالم بر اثر تماس یا آشامیدن از آب اگر لاشه گاو طاعونی در مجرای آن افکنده شود مبتلی میشوند. گاو مرگی از از گاو به گوسفند و بزهم سرایت میکند ولی بحیوانات دیگر و انسان سرایت نمی نماید بطوری که شیر و کره و پنیر گاو طاعونی را میتوان مصرف کرد. پس از ورود میکرب ببدن حیوان پس از 4 تا 10 روز مرض ظاهر میگردد. حیوان مبتلی اشتهایش کم میشود شیرش رو بکاهش مینهد جانور محزون و تنبل بنظر میرسد و سرفه کوتاهی میکند و نشخوارش هم نامرتب میگردد و سپس تب میکند و ظهور تب از لرزش موی وی آشکار میشود. بتدریج راه رفتن برای او مشکل میگردد. جانور بسیار ضعیف و کله اش بطرف پایین آویخته میشود. اشک چشم مرتبا روبافزایش مینهد پلکهای چشم کاملا قرمز شده ورم میکند و در آن قی خشک دیده میشود و آب از آن میریزد و نیز از بینی مایع لزج بد بویی خارج میشود طاعون گاوی گاو میری وبای گاوی یوت گاو
فرهنگ لغت هوشیار
مرز اولیه ی شالیزار، مرز آبی
فرهنگ گویش مازندرانی
او مر
فرهنگ گویش مازندرانی
اوتل
فرهنگ گویش مازندرانی
مارآبی
فرهنگ گویش مازندرانی
امرزک
فرهنگ گویش مازندرانی